loading...
طرفداران آیت الله هاشمی رفسنجانی
طرفدار هاشمی بازدید : 5 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (1)

در مجلس یکسره تا ظهر کار کردیم. طرح پر زحمتی داشتیم. ظهر ملاقات‌ها را حذف کردم. عصر قرار بود جلسه‌ای برای تکمیل طرح، پس از عودت از شورای نگهبان تشکیل شود. چند نفری نیامدند. به جلسه رفتم و تلفنی احضارشان کردیم. به زحمت جلسه رسمی شد. به خاطر تعطیلات معمول تابستان، مجلس برای یک ماه تعطیل شد.
خبر رسید که عراق کارخانه سیمان درود را بمباران کرده و این حمله عده زیادی شهید و مجروح داشته‌است۱. تصمیم گرفتم به بغداد موشک بزنیم و دستور صادر شد۲. شورای عالی دفاع جلسه داشت. آقای حسنی سعدی به عنوان فرمانده جدید نیروی زمینی تعیین شد. آقای صیاد در طول دفاع مقدس خدمات زیادی داشته اما اختلافات درون ارتش و بین سپاه و ارتش، کار را به اینجا رساند. خیلی متأثرم. شب درباره جنگ مصاحبه تلویزیونی نمودم۳.

۱- بر اثر حمله جنگنده‌های عراقی به مناطق کارگری و صنعتی شهر درود ۲۰ تن غیرنظامی شهید و حدود ۱۰۰ تن مجروح شدند. در ساعت ۱۲:۱۵ پنج فروند جنگنده‌ عراقی به حریم هوایی شهرستان درود تجاوز کردند که دو فروند از آنها پدافندهای منطقه را مشغول و سه فروند دیگر راکت کردند و در نتیجه، پنج نقطه از جمله کارخانه سیمان این شهر و هنرستان مجاور آن مورد اصابت قرار گرفت. هواپیماهای عراقی به آسمان اراک نیز تجاوز کردند اما بمب‌های خود را در بیابان‌های اطراف این شهر فرو ریختند. هواپیماهای دشمن صبح امروز پل «قطور» و ایستگاه راه‌آهن سلماس در استان آذربایجان غربی را هم مورد حمله قرار دادند که در نتیجه آن، خسارتی جزئی به یکی از پایه‌های پل وارد شد. یکی از گزارشگران بی‌بی‌سی در این باره گفت: «هواپیماهای عراقی در موج تازه حملات هوایی، از ارتفاع کم روی مواضعی که برای جنگنده‌ها خطر نداشت پرواز کردند و نیروهای دفاع هوایی ایران بی‌اثر ماندند. به طور قطع این موج حملات باعث بالا رفتن روحیه عراقی‌ها خواهد شد که پس از عقب نشینی تحقیرآمیز عراق از شهر مرزی مهران، کاهش یافته بود.»
۲- آقای هاشمی در پایان جلسه شورای عالی دفاع اعلام کرد: «ایران علی‌رغم عدم تمایل خود شرارت‌های اخیر رژیم بعث در حمله به مناطق مسکونی و اقتصادی را پاسخ خواهد داد و کلیه مراکز اقتصادی و صنعتی عراق را هدف حملات موشکی، هواپیما و توپخانه قرار می‌دهد.»
ایشان از مردم عراق خواست به منظور پیش‌گیری از صدمات احتمالی، اطراف مراکز اقتصادی و صنعتی تمام شهرهای عراق را تخلیه کنند.«تا هنگامی که عراق دست از شرارت‌های خود برندارد این اتمام حجت به قوت خود باقی بوده و علی‌رغم اینکه حمله به شهرهای عراق برای ما تلخ است اما ما ناچاریم که جواب رژیم عراق را بدهیم. هدف ما مراکز صنعتی است اما این احتمال وجود دارد که برخی از گلوله‌ها به مناطق مسکونی برخورد کنند.» ایشان ضمن رد این ادعای عراق که ایران به مناطق مسکونی شهر سلیمانیه عراق حمله کرده‌است، گفت: «عراق تلاش دارد به وسیله این دروغ‌ها اقدامات خود را توجیه کند.» خبرگزاری فرانسه در انعکاس این خبر به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: «این هشدار به منظور جلوگیری از وارد آمدن تلفات انسانی در جریان گلوله باران این مراکز است.» در این باره آسوشیتدپرس نیز به نقل از رادیو تهران گزارش داد: «ایرانی‌ها در طول خطوط مقدم جبهه در نزدیکی خلیج فارس واحدهای بزرگ موشکی مستقر کرده‌اند که بر روی اهداف نظامی و اقتصادی عراق نشانه‌گیری شده‌است.»
۳- آقای هاشمی درباره وضع آتی جنگ مجدداً گفت که امسال سال دست‌یابی به پیروزی‌های بزرگ در صحنه‌های نظامی خواهدبود. ایشان تأکید کرد که این بدین معنا نیست که جنگ امسال پایان خواهد یافت.
در بخشی از این مصاحبه آمده‌است: «برنامه‌ها به منظور تدارک عملیات آینده از هر نظر مهیا می‌باشد و عمده‌ترین عامل در عملیات آینده، حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه‌هاست تا وقتی کار اساسی شروع شد بتوانیم به آن تداوم ببخشیم. ان‌شاءالله با کمک مردم و نیروهای مسلح این پیروزی‌ها حاصل خواهد شد اما علی‌رغم تعبیرهای مختلف، این بدان معنا نیست که امسال جنگ پایان یابد بلکه با برنامه‌هایی که داریم جنگ را به جایی خواهیم رساند که پیروزی ایران مشخص شود و یکی از نمودهای این پیروزی، قطع حمایت حامیان صدام از این رژیم است. امسال سال دست‌یابی به پیروزی‌های بزرگ در صحنه‌های نظامی خواهدبود.»

 

 


طرفدار هاشمی بازدید : 8 سه شنبه 08 مرداد 1392 نظرات (0)

زندگي حضرت امام الگوی ماست. ما وقتي در قم طلبه بوديم، آقاياني بودند كه دربيروني‌ها زيلو ودراندروني قالي مي‌ انداختند ولي امام در بيروني خودقالي گذاشته بودند.امام اینگونه بودند.انسان معتدلي درعين حال زاهد و در حد بالا عارف و فقيه.ما که نباید زهد فروشی را در جامعه رواج دهیم چرا که امام می دانستند آدرس غلط به جامعه مسبب ترویج فرهنگ تصوف می شود نه عرفان اسلامی

- آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان نکاتی درباره جایگاه اعتدال در زندگی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) و انتقاد از برخی وارونه نمایی ها دراین زمینه ،تاکید کرد: اینکه عده‌ای بخواهند زاهدانه زندگی کنند.عیبی ندارد، ولی اگر جامعه را بدون کار و پیشرفت اینگونه بخواهند مقابل جوامع دیگر دچار عقب‌ماندگی می‌شویم،منابع اسلامی عاطل می‌ماند و کفار برمسلمانان مسلط می‌شوند.اصل حرف من این است .

 گزیده سخنان ایشان درهمین ارتباط بدین شرح است :

 

طرفدار هاشمی بازدید : 6 سه شنبه 08 مرداد 1392 نظرات (0)

دوروز تأخیر نوشتن‌ خاطرات‌ را جبران‌ کردم‌. ساعت‌ هشت‌ صبح‌، به‌ مجلس‌ رفتم‌. جلسه‌علنی‌ و بحث‌ طرح‌ اراضی‌ شهری‌ را داشتیم‌. پیش‌ از دستور، درباره‌ فرار بنی‌صدر صحبت‌ کردم‌.به‌ خاطر سقوط نصاب‌ لازم‌ (۱۸۰نفر) نتوانستیم‌ جلسه‌ را ادامه‌ دهیم‌ و ساعت‌ ده‌، جلسه‌ تعطیل‌شد. نمایندگان‌ از فرار بنی‌صدر ناراحت‌اند و اعتراض‌ به‌ ضعف‌ کنترل‌ دولت‌ دارند. مقداری‌ ازوقت‌، صرف‌ توجیه‌ وضع‌ موجود شد. گزارشی‌ رسید که‌ با توطئه‌ بنی‌صدر، رجوی‌، قاسملو و حمایت‌ آمریکا، ممکن‌ است‌،آشوبی‌ در غرب‌ کشور به‌ وجود آید. با حضور آقایان‌ رجائی‌، موسوی‌ اردبیلی‌،[یوسف‌]کلاهدوز، [محسن‌]رضائی‌ و [موسی‌] نامجو جلسه‌ای‌ در دفتر من‌ تشکیل‌ شد و رسیدگی‌نمودیم‌ و تصمیماتی‌ اتخاذ شد. بعدازظهر، ملاقاتی‌ با سفیر کره‌ شمالی‌ داشتم‌، از توسعه‌ روابطشان‌ با ایران‌ و تنزل‌ روابط مابا کره‌ جنوبی‌ خوشحال‌ بود. برای‌ تعیین‌ وقت‌ سفر من‌ به‌ کره‌ شمالی‌ آمده‌ بود، که‌ در ماه‌ شهریورتعیین‌ شد. اصرار داشت‌ که‌ به‌ کره‌ جنوبی‌ نروم‌، قول‌ ندادم‌، آقای‌ رفیعی‌ و خانم‌ تیموری‌، دوعضو جدا شده‌ از مجاهدین‌ خلق‌ آمدند و درباره‌ مشکلاتی‌ که‌ در راه‌ جذب‌ آنها به‌ خدمت‌انقلاب‌ وجود دارد، چاره‌جوئی‌ می‌کردند. از سازمان‌ بهزیستی‌ هم‌ آمدند و درباره‌ وزیر جدید بهزیستی‌، مذاکره‌ کردند. افطار به‌ خانه‌آمدم‌. شب‌ آقایان‌ میناچی‌، تحریریان‌، حاج‌ طرخانی‌ و نوید آمدند و درباره‌ اوضاع‌ جاری‌سیاسی‌ و تورم‌ و ... بحثهائی‌ داشتند. ساعت‌ دوازده‌ خوابیدیم‌.

 

 


طرفدار هاشمی بازدید : 6 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

تا ساعت هشت صبح کار کردم. آقای دکتر [عباس] شیبانی آمد و از مخالفت دکتر [محمدرضا]راه چمنی [نایب رئیس کمیسیون بهداری مجلس] با لایحه تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شکایت کرد. آقایان بهزاد نبوی، [محسن]نوربخش، [اسدالله]بیات، [محمد]اصغری، [محمد]سلامتی و [محمدعلی]نجفی آمدند و برای انتشار روزنامه صبح آزادگان و دادن امتیاز به آقای [ابوالقاسم]سرحدی زاده استمداد کردند. 
  گروهی از نمایندگان آمدند و از شایعات مربوط به عدم معرفی آقای موسوی به عنوان نخست‏وزیر در آینده و احتمال معرفی افرادی از خط دیگر اظهار نگرانی کردند. [آقایان صمدی مصطفوی، تاج‏گردون و کنعانی] سفرایمان در اتریش، هلند، اسپانیا و برزیل آمدند و گزارشهایی از وضع کشورهای محل مامور یتشان و سطح ارتباطات ما با آنها دادند. مجموعاً به نظر می‏رسد اوضاع روابط بین‏المللی کشور رو به بهبودی است. 
  آقای [مصطفی]قادری آمد و گزارشی از وضع جبهه در کردستان و کردهای داخل عراق داد و کمک خواست. آقای [سیدرضا]زواره‏ای آمد و از طرف دوستان خودشان به من پیشنهاد پذیرش سمت نخست‏وزیری را کرد و من قاطعانه رد کردم. قبلاً هم آقای [حبیب‏الله]عسگراولادی پیشنهاد را مطرح کرده بودند. 
  عصر در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز تهران شرکت کردم. تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مطرح بود. قرار شد بیشتر روی اصل شرکت مردم در انتخابات صحبت کنیم. چون که آقای خامنه‏ای شخصاً احتیاج به تبلیغ ندارند و رقیبی هم نیست. شورای نگهبان همه نامزدها به جز سه نفر آقایان خامنه‏ای، [حبیب‏الله] عسگراولادی و محمودکاشانی را رد [صلاحیت] کرده است. حذف مهندس [مهدی] بازرگان بی مسأله نخواهد بود.

 

 


 

طرفدار هاشمی بازدید : 6 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

رهبری اعتدال در زمانه ای که تندروی نان و آب می آورد؛ کار بس سنگینی است.امید داریم با هدایت مدبرانه ی شما این فرصت غنیمت شمرده شود؛ تا بنیاد حکمت اعتدال؛ برپا داشته شود و با سویه گیری نظری به همراه آینده پژوهی عملی ،جلوی نوشاندن جام شوکران دیگری را بر اعتدال گرایی ازهم اکنون گرفت

   - دکتر مهدی مطهر نیا طی نامه ای سرگشاده ضمن تمجید از حضور بی بدیل آیت الله هاشمی در صحنه انتخابات 92 که موجبات درنگی تاریخی را در آینده رفتار یک ملّت فراهم کرد از ایشان خواست با تاسیس "بنیاد حکمت اعتدال"، از نتیجه جام شوکران عدم احراز صلاحیت خود برای آیندگان محافظت نمایند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، متن کامل این نامه سرگشاده بدین شرح است:

حضرت آیت الله هاشمی
در جوار آستان ملکوتی ثامن الحجج (ع) نشسته، و پس از شنیدن صحبت های دوستی بزرگوار و بسیار مطلع، دربابِ سفر اخیر شما به دیار طوس و تفاوت های این سفر با سفرهای نه چندان دور حضرتعالی به این دیار آن هم در "صحن آزادی"، حرم ملکوتی امام هشتم؛ و در روز تولد مظلوم ترین امام شیعیان حسن بن علی (ع)، بر آن شدم که این نامه را برای آن بزرگوار بنگارم
نِهمتِ آن دارد که در همین آغاز، درود های فراوان و سلام صمیمانه ی من را پذیرا باشید. چندی است که بر آنم تا مانند نشست های نادر؛ اما، صمیمیانه ی دورانی نه چندان دور خدمت برسم؛ سفره ی دل بگشایم؛ آرامش بگیرم، و درس بیاموزم. اما، خدای را شاکرم که این فرصت به دست نیامده است؛ چرا که به نظر می رسد بعضی از دوستان که تا دیروز از بردن نام شما دوری می جستند و ملاقات با حضرتعالی را برنمی تافتند؛ امروز؛ به یمن لطف الهی به خطای خود پی برده اند، یا بر نگرانی های خود تفوق یافته، در تراکم قابل پروایی برای ملاقات با آن بزرگوار بسیار کوشا و جدی هستند.این جای بسی خوشوقتی است که با آن همه هجمه ی پرپیمانه و بسی پرپهنای داخلی و خارجیِ دوستان ناآگاه و دشمنان کمر بسته اتان، خداوند منان آبرویی به شما بخشیده است که هر انسانی را به غبطه می خواند و گاه حسادت ها را تحریک می نماید.
غبطه ها را میمون و مبارک می دانیم و از شر حسادت ها نیز به خدای منان پناه می بریم. این در حالی است که با چشمانی باز برآنیم که این رذالت اخلاقی یعنی حسادت ها بار دیگر پای رهبری اعتدال را نشانه نروند و ارتباط پرگستره و بس ژرفای این مردم شریف با شما را در جامعه ی بیش از همیشه تشنه ی اعتدال؛ به انواع کهنه و مدرن توطئه ها، به واگرایی نکشانند.
جناب آقای هاشمی
با تدبیر شما و درایت کم نظیرتان در مدیریت نگرش ها معتدلانه؛ امروز با وجود فراز و فرود های فراوان؛ اعتدال به یک جریان فکری پویا تبدیل شده است که پایایی خود را در رهبری شما و در استمرار تدابیر شما پی می جوید. دولت روحانی به عنوان یکی از درخشان ترین ثمره های شیرین حمایت مردمی از اعتدال ملی؛ تا چند روز دیگر بر مسند قدرت اجرایی تکیه می زند. از هم اکنون، این دولت پرچمدار اعتدالی است که شما رهبری و هدایت آن را به دوش گرفته اید. حضور مردمی در حمایت ملی از اعتدال در این جمله ی زیبا تعریف پذیر شده است که بیان داشته اید :"خداوند قلوب مردم را متوجه كرد و با شعور و احساس مسئوليت در بدترين شرايط به ميدان آمدند و بايد از اين موقعيت استفاده كنيم"؛ این، من را به یاد این جمله انداخت که حضرت امام ره  فرمودند:"خرمشهر را خدا آزاد کرد"؛ اما، این دولت هنوز نیامده زمزمه هایی در داخل و خارج از کشور برخاسته است که امواج آن؛ شما را بر آن داشته است تا با صدایی رسا ادامه دهید: ملّت در بدترین شرایط به میدان آمدند، «امیدمردم از انتخابات ناامید نشود».
حضرت آیت الله
نمی دانم این روزها که سخنان شما را می خوانم و یا به رفتار شما و گذشته ی جامعه با شما، می نگرم یاد سقراط حکیم این ستاره ی درخشان حکمت در تاریخ فلسفه می افتم. او بزرگی بود که دمکراسی آتن او را درک نکرد و در بیدادگاهی به ظاهر مردمی؛ حکم نوشیدن جام شوکران به او داد. وی را به شرک متهم و به فساد اخلاقی آراسته بودند؛ چراکه او خداوندان متکثر آتنیان را رد می کرد و به خدای احدِ واحد؛ باور داشت و در نشست و برخاست با جوانان آتنی بس کوشا بود. وی به هنگامه ی نوشیدن جام شوکران فرصتی گذرا داشت تا به کمک دانشجویانش و چشم پوشی دولتمردان آتن که نمی خواستند ننگ مرگ پرحکمت ترین مرد تاریخ یونان را به پیشانی داشته باشند، بگریزد؛ اما، او مرگ را بر فرار رجحان بخشید. این فرصت گذرا را به طلای ترین فرصت زندگی اشت تبدیل ساخت. سقراط حکیم در هنگامه ی اجرای حکم؛ در پاسخ به این پرسش دانشجویانش که وصیتی دارید ؟ جوابی ساده داد و گفت :نه؛ جام شوکران نوشید؛ شنل خود بر سر کشید تا چهره ی او را که با خوردن جام شوکران بدمنظر می شد را یارانش نبینند. اما؛ به هنگامه ی نزدیکی مرگ شنل به کناری زد و با همان لحن استهزاگونه ی مشهورش جمله ای بس سنگین برای تاریخ و آینده ی زمان به جای گذاشت. او گفت: بله یادم آمد وصیتی دارم و آن این که همین آن؛ به یادم آمد که خروسی برای خدای سلامتی نذر کنم بعد از من این خروس را در معبد خدای سلامتی ذبح کنید.
جناب هاشمی
هر زمان که این جمله ی پایانی سقراط به یادم می آید، اشک از گوشه ی چشمانم می لغزد. این جمله؛ من را به یاد عصاره ی هنر خالق هستی در خلقت انسان؛ مولایمان علی (ع ) می اندازد که پس از خوردن شمشیر جهل بر فرق مبارک شان در مسجد کوفه فریاد برآوردند به خدای کعبه که رستگار شدم. سقراط نیز با این جمله از یک سو پرستش خدایان متعدد قدرت را به جای خدای احدِ واحد به ریشخند می گیرد و از سوی دیگر با نذر خروسی برای خدای سلامتی!! به فرهیختگان تاریخ پیام می دهد که رستگاری در شهادت در راه همین خدای یکتا، و دوری جستن از سرسپردگی به دیگران است. او را باید شهید نخست راه آزادی اصیل و اصالت آزادی دانست.
اما، ایرانیان در این مقطع، نشان دادند که به مانند آتنی ها نیستند به بیان شما،"خداوند قلوب مردم را متوجه كرد و با شعور و احساس مسئوليت در بدترين شرايط به ميدان آمدند"، و با وجود عدم احراز صلاحیت شما، پای به میدان نهادند. و بازیابی خلوص دیرینه ی شما را در صحنه ی سیاست با کیاست پاسخی درخور دادند.
حضرت ایت الله
خود، بیش از من می دانید که این پایانی بر یک آغاز پر هجمه ای از هجومی دیگر است ، هرچه این اقبال مردمی بیشتر شود هجمه های خارجی و داخلی با رنگ های متفاوت، به همان نسبت و حتا با شدت بیشتر در جهتی معکوس؛ متوجه جنبش اعتدال و دولت برخاسته از آن خواهد بود از این رو است که زبان تلخ و پر شرارت نتانیاهو مانند کلاغِ مشهور داستان های کهن ایرانی – خارج از ادب اعتدالی است که به مانند مرحوم بازرگان صفت آن کلاغ را بگویم؛ هرچند در پاسخ بی ادبی چون نتانیاهو باشد- زبان می گشاید و رییس جمهور منتخب ملت بزرگمان را گرگی در لباس میش می خواند. این در حالی است که  گروهی از دوستان و بزرگان مدعی دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران از رویِ غفلت؛ دولت اعتدال را به عمل به وعده ی حل صدروزه ی مسائل پیشاروی مملکت فرا می خوانند. در حالی که فراموش شده است که این دوستان متحد آن ها بوده اند که بی مهابا و بدون در دیدداشت هجم پر تراکم مسائل پیشاروی؛ یا خدای ناخواسته برای گرفتن آرای مردمی؛ در سبد انتخاباتی خود؛ وعده ی حل صدروزه ی مسائل را به میان آورده اند.، نه کلید تدبیر روحانی. این ها به همراه سویه گیری های محافل معلوم الحال؛ - همان گروه های فشار در پرده فروافتاده ی این چند سال و آماده شدن برای پرده به تن کردن و رزمایش به عمل آوردن – همگی نمایانگر سیگنال ها و پیشران هایی است که دیده بانی آینده؛ آینده نگری و آینده نگاری را مورد توجه قرار می دهد. تا با ترسیم سناریوها و چشم انداز آینده ی حرکت اعتدالی از حرکت هیأت گونه؛ دور و با ترسیم سیستماتیک نقشه ی راه حرکت آینده تلاش شود تا اصالت اصول، ارزش ها و آرمان های باورشده ی این ملت حقیقت طلب، و عدالت خواه در بستری از معاصرت بخشی به آزادی های اصیل فراهم آید.
حضرت ایت الله
به خوبی می دانید و من تنها بر اساس وظیفه ی خود بیان می دارم که زمان به مانند برق می گذرد. زمان این گرانبهاترین عنصر هستی؛ مجموعه ای از "آنات"، است که بس فرّار و گریزپای به "تارُخ زمان"، می پیوندند و تاریخ را به انبان تجربه ی ما می افزایند؛ در حالی که باید از آن ها پند بگیریم، و به "بارُخ زمان"، بیاندیشیم. از همین روی؛ قرینه ی "تــــــــاریخ"، در دستگاه تحلیلی آینده پژوهانه ی من "بــــــــاریخ"، است بر این باورم :"آنانی که به باریخ می اندیشند تاریخ ساز می شوند"؛ و شما در همان آنـــــی که به آینده اندیشیدید تاریخ ساز شدید و بار دیگر در سطور تاریخ سیاسی این مرزو بوم برگی فراموش ناشدنی را به یادگار گذاشتید.
ثبت نام شما برای کاندیداتوری ریاست جمهوری؛ به فرمایش خودتان همان "آن"، بود. به خواست خداوند؛ این آنِ شما، با آن عدم احراز صلاحیت!!!! شما همراه شد؛ و زمینه ای فراهم ساخت که نه تنها به آینده ی شما؛ بل؛ به آینده ی رفتار یک ملت درنگی تاریخی بخشید.
استاد بزرگوار
این جمله را بارها در بالغ بر دو دهه ی گذشته و درمحافل گوناگون به بیان آورده ام که رادیکالیسم امنیت سوز و آزادی فریب است. تندروان همواره جامه ی دفاع از عدالت به تن می کنند و مدعی ایجاد امنیت برای پیروانشان هستند؛ ولی سرِ آزادی را می زنند و تن بی جانِ عدالت را با این سر بریدن آزادی به معبد بی عدالتی می برند؛ و امنیت را برای آزادیخواهان در تنور اقتدارگرایی خود؛ می سوزانند. "آن"، های دیگری برای امتحان همگی ما در راه است که باید آن ها را غنیمت شمرد. فرموده اید: " وظیفه همه ماست تا از کاری که مردم کرده‌اند، حراست کنیم و نگذاریم تندروها بذر ناامیدی را در فضای جامعه گسترش دهند". و افزوده اید "نمی توانیم با جهان قهر باشیم و به تکامل فکر کنیم و این اندیشه افراطی، مخل شعار استقلال‌خواهی مردم در همه مراحل انقلاب اسلامی است". این جملات برای من معلم سیاست مدافع خط مشی یا همان رویه های اعتدالی را که کاربرد خرد سیاسی برای بازیابی عقلایی ترین راه های کم هزینه و پر بهره را برای دستیابی به اهداف تعریف شده ی جامعه ی ملی امان را در بافت های موقعیتی گوناگون؛ تعریف عملیاتی از اعتدال سیاسی می دانم، بسیار گرانسنگ و پر بها است. می دانم که بسیاری از اساتید بزرگ این معلم کوچک علم سیاست، حتا با وجود نقد هایی بر شما؛ اذعان خواهند داشت که این مرام سیاسی در خالصانه ترین وجه ادبیات سیاسی پذیرفته شده است. چراکه منطبق با پارادایم مستحکم ادبیات سیاسی یعنی پارادایم منابع و منافع است. سیاست در وجه عملیاتی آن؛ یعنی هزینه کردن کمترین منابع موجود برای دستیابی به بیشترین منابع مطلوب؛ ورنه به قولی، ننه جون ما نیز می توانست سیاستمدار شود. یاد آن دیالوگ معروف در فیلمی قدیمی افتادم که می گفت : "ما گفتیم زدیم شما هم بگویید زد". نمی توان بیشترین منابع را به میدان برد و با کمترین منافع بازگشت و سپس مدعی شد که موفق بوده ایم. این گونه می شود که در همان داستان گونه ی معروف گرفتار می آییم که می گفت: ایکس؛ و ایگرگ به همراه دو نفر از دوستانشان با صورتی زخمی و درب و داغان؛ آمدند از آن ها پرسش شد با که دعوا کرده اید گفتند با پانصد نفر آدم مسلح به چوب وچماق؛ پرسیدند:شما چه داشتید؟ گفتند: رُو .می رفتیم جلو کتک می خوردیم و باز می گشتیم.
جناب هاشمی
رهبری اعتدال در زمانه ای که تندروی نان و آب می آورد؛ کار بس سنگینی است. نظام جمهوری اسلامی با رهبری شایسته ی حضرت ایت الله خامنه ای بر آن شد که با خلق حماسه ای نوین در انتخابات گذشته، فضایی لطیف برای تغییر ذائقه ی سیاسی مردم فراهم آورد. آوردگاه سختی بود. مردم نیز به حق و انصاف بار دیگر چونان بزرگواری گذشته اشان؛ سنگ تمام گذاشتند و چنان کردند سرانجام کار که خدای خشنود و ما رستگار شدیم. اما، این آغازی است بر رهبری عملیاتی اعتدال که بیش از هرچیز نیازمند کار نظری مدونی برای برداشتن گام هایی محکم در آنتولوژی پروری، اپیستمه سازی، تئوریزه کردن؛ و خط مشی نگاری اعتدال بر اساس داشته های کنونی و تدوین پنداشته های مورد نیاز به ویژه در ادبیات سیاسی این مرزو بوم است. من و مجموعه ی دوستانم – که مراتب احترام آن ها به شما؛ بر حضرتعالی پوشیده نیست- امید داریم با هدایت مدبرانه ی شما این فرصت غنیمت شمرده شود؛ تا بنیاد حکمت اعتدال؛ برپا داشته شود و با سویه گیری نظری به همراه  آینده پژوهی عملی، اتاق فکری بکر از جوانان فعال را در کنار تجربه ی گران بهای شما و مجموعه ی دوستان گرانسنگتان شاهد باشد. اگر اینگونه باشد بیم آن کم تر خواهد رفت که آینده ی زمان برای اعتدال گرایی از دست برود و در کم ترین بهره ی آن؛ تا حدودی جلوی این آفت بزرگ گرفته شود.. باید جلوی نوشاندن جام شوکران دیگری را بر اعتدال گرایی از هم اکنون گرفت. این بیت از حافظ شیرین سُخن را به یاد داشته باشیم که :فرصت غنیمت است حریفان در این چمن / عمر است همچو گل، همه بر باد رفته ایم.
زندگی اتان پایا و پردوام و بزرگی اتان پویا و پر افتخار باد

طرفدار هاشمی بازدید : 5 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

تفکری خطرناک برای ایجاد شائبه‌هایی مبنی بر بدنام کردن روحانیت، علما و مراجع وجود داشت که حقیقتاً شرایط سختی را بوجود آورده بود ولی به لطف خدا و با هوشیاری مردم در انتخابات اخیر تمام آن‌ها رنگ باخت

- آیت الله هاشمی رفسنجانی  گفت: نتیجه انتخابات 24 خرداد، امید، آرامش و مشی عقلانیت را برای کشور به ارمغان آورد که در سایه این امید، می‌توان با همت مردم امیدوار در صورت عدم ایجاد موانع، کشور را به وضع مطلوب رساند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  در دیدار جمعی از علما، فضلا و روحانیون استان‌های قم، البرز و تهران و اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در ابتدای سخنان خود نیز با تبریک میلاد خجسته سبط اکبر، امام حسن مجتبی(ع)، این امام همام را مجموعه‌ای از تدابیر و فضایل دینی و اخلاقی خواند و گفت: امام حسن(ع) از یک سو به واسطه صلح مدبرانه‌ای که داشت و از سوی دیگر قرار گرفتن میان وقایع و حوادث دوران امامت، حضرت علی(ع) و قیام عاشورایی امام حسین(ع)، همواره مظلوم واقع شده است، در صورتی که هریک از ائمه معصوم‌ ما اگر در موقعیت زمانی و مکانی امام مجتبی(ع) قرار می‌گرفتند، همان راهی را که ایشان رفت، انتخاب می‌کردند.

وی صلح امام دوم شیعیان را وسیله سوءاستفاده تندروهای آن زمان خواند و افزود: ائمه معصوم ما هیچ یک به سلیقه شخصی خود عمل نکرده‌اند و لذا همان‌گونه که قیام امام حسین(ع) تثبیت اسلام و تشیع را به همراه داشت صلح برادرش نیز به گونه‌ای دیگر مکتب تشیع را حفظ و موجبات بی‌آبرویی معاویه را فراهم کرد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه با تشریح اوضاع کنونی داخلی و بین‌المللی کشور، نقش‌آفرینی مردم در انتخاب و اعتماد مجدد به یک شخصیت روحانی را ارزشمند خواند و افزود: تفکری خطرناک برای ایجاد شائبه‌هایی مبنی بر بدنام کردن روحانیت، علما و مراجع وجود داشت که حقیقتاً شرایط سختی را بوجود آورده بود ولی به لطف خدا و با هوشیاری مردم در انتخابات اخیر تمام آن‌ها رنگ باخته و نتیجه آن حاکمیت اصل اسلام عزیز در این دوران پیشرو است.

ایشان در ادامه افزود: طراحان بدخواه نقشه داشتند با ایجاد فاصله بین مردم و روحانیت، انقلاب و ایران را از پشتوانه تاریخ ساز روحانیت و در نتیجه اسلام محروم کنند ولی خداوند با تحول در دل‌های مردم، این مکر را به خودشان برگرداند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی ، تداوم نظام جمهوری اسلامی را در سایه پشتیبانی و حمایت مؤثر مردم امکان‌پذیر خواند و تأکید کرد: کسانی که با عملکرد، شعارها و اقدامات ضعیف خود موجبات ناامیدی و دلسردی مردم را فراهم کنند، در واقع به اعتماد و اطمینان مردم به نظام اسلامی ضربه می‌زنند و وظیفه همه است که روح امید، نشاط و آرامش ایجاد شده در فضای سراسر کشور را حفظ کنند و از پاشیدن بذر نفاق و اختلاف پرهیز کنند.

 

 

 

طرفدار هاشمی بازدید : 7 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

به قول آقای هاشمی چینی‌ها و روس‌ها تا به حال این‌قدر از ما سود یک‌طرفه نبرده بودند. این معادله ناصوابی بود که باید بر هم مي‌خورد. شعار و مسافرتش شده بود سهم مسئولان. سودهای کلانش هم سهم طرف‌های خارجی و ضررش نصیب مردم. نوک پیکان" نه مردم" در این انتخابات متوجه همین موضوع بود. راه جریان انحرافی که با رأی مردم بسته شد، ولی نخ و ماسوره زادگاه جریان انحرافی در کارگاه دگم‌اندیشی متحجران همچنان پا برجاست ...

    - خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه دیدار تولید گران مازندرانی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیست و پنجم تیرماه 92 نوشت:

از آخرین حاشیه‌نگاری‌ام بر دیدارهای آیت‌الله، قریب 2 ماه گذشته. از آخرین تیتر حاشیه‌ها. از «به دعای خیر ملّتی، نه نگو!» در روزهای پایانی اردیبهشت تا امروز. در این فاصله وقایع و اتفاقات بعد از ثبت‌نام آقای هاشمی آنچنان فراگیر و سریع بود که قلب یک ملت و انتخابات را با هم برد چه رسد به قلم ناچیز ما  که در مقابل عظمت این حسن القضای الهی به تحیّر و احترام از حرکت ایستاد. در فاصله همین روزها بود که تازه فهمیدیم پای به پای آیت الله هاشمی آمدن در میدان سیاست چه کار دشواری است.
امروز مازندرانی‌هاي پرشور در میانه گرم تیرماه 92، گرمایی مضاعف به ساختمان مجمع داده‌اند. خوشحالی از سر و روی میهمانان مي‌بارد. باور نمي‌کنم آن همه دل‌نگرانی و ناراحتی‌ها ظرف فقط 2 ماه این‌گونه تغییر کرده باشد. مشکلات که پابرجاست. اتفاق خاصی هم نیفتاده ولی امید در دل ملّت موج مي‌زند. آقای هاشمی خوب مي‌دانستند چه شوری با آمدنشان بپا کردند که در پاسخ به پیغام انصراف شورای نگهبان گفتند: «من به امید مردم خیانت نمي‌کنم».
جلسه آغاز مي‌شود. آيت‌الله وارد مي‌شود. صلواتی نذر آقای هاشمی مي‌کنند. اندکی سکوت که برقرار مي‌شود دیالوگ به عنوان مهمترین آموزه اعتدال آغاز مي‌شود. مي‌گویند مهمترین هنر آقای هاشمی، شنیدن است. در کنار آیت‌الله خبری از مونولوگ و تک‌گویی نیست. آقای هاشمی از لابلای هزاران ساعت شنیدن همواره آماده دریافت سخن حقی هستند. در مکتب اعتدال «ما قال» همیشه مقدم به «من قال» بوده و خواهد بود.
میهمانان حرف‌های بسیار جالبی مي‌زنند. گله‌ها کمتر شده  و امیدها بیشتر. رد پای مزاح و شوخی هم در حرف‌ها بیشتر شده. یکی از میهمانان سراغ عاقبت مهندس قلابی نوقی-زادگاه آقای هاشمی- را مي‌گیرد. همان مهندسی که کارش فقط باز کردن موتورها بود و بعد هم مي‌گفت بقیه‌اش را بلد نیستم و با خودتان!. به شوخی مي‌پرسد: آقای هاشمی بالاخره سرنوشت مهندس قلابی شما چه شد؟ آقای هاشمی هم به مطایبه جالبی جواب مي‌دهد: آخرش مهندس قلابی را بیرون کردیم.
حرفها و نکات زیادی مطرح مي‌شود امّا حرف یکی از سخنرانان بسیار جالب است. مي‌گوید: آقای هاشمی مي‌دانید وضع امروز ما چطور شده؟ مثالی از سکانس پایانی یک فیلم سینمایی مي‌زند. از زمانی که سرمنشاء همه گره‌ها و گرفتاری‌هاي شخصیت فیلم از بین رفت و در میانه آن همه شلوغی ذهنش، تنها جمله‌ای که به ذهنش خطور کرد این بود که: «من چقدر کار دارم؟»... می‌گوید آقای هاشمی! ما هم الان همه باید بگوییم «چقدر کار داریم؟» من نگاهی به چهره آيت‌الله مي‌کنم. لبخند تحسین‌آمیزی بر لب دارند. مثل لبخندی که فردای انتخابات به مردم زدند. مثل دست مریزادی که به ملت گفتند. برای فهم، درک و موقعیت‌شناسی کم‌نظیرشان.
دیگر میهمان جلسه از حاشیه دیدار حضرت آيت‌الله العظمی وحید خراسانی با آقای هاشمی مي‌پرسد. از تعبیرات بسیار معنادار مرجع عالی‌قدر جهان تشیّع. از درد و درکی که آقای هاشمی با هم دارند. از همت مردانی که کوهها را جابجا مي‌کند. اینها را که مي‌شنوم، لحظه‌ای درباره راز صدها سال ماندگاری مرجعیت شیعه درنگ مي‌کنم. کرامت و بزرگواری حضرت آيت‌الله العظمی وحیدخراسانی در دیدار آقای هاشمی درس بزرگی برای تاریخ مرجعيت شیعه بود. درس بزرگی به وسعت اعتدال علوی. اعتدال در عین اقتدار. با رعایت کامل و بی وقفه «حق النّاس». این تعابیر کم‌نظیر درسی تاریخی برای روحانیت بود که آبرو و عزت از کجا مي‌آید و در کجا مي‌ریزد؟
آيت‌الله که شروع به سخن مي‌کنند، از دولت کار مي‌گویند. از دولت سازندگی. از دولتی که بعد از جنگ کمتر کسی حاضر بود تا رئیس جمهور آن باشد. از دولتی که شعارهای بی‌حاصل نمي‌داد. دولتی که انقلابی بود،  ولی کلّه‌شق نبود. دولتی که تجلی اعتدال در میانه آرمان و واقعیت بود. دولتی که اگر حرف زهد مي‌زد، حرف رفاه هم مي‌زد. وگرنه با "ساده‌زیستی شعاری" هرگز نرخ بیکاری کشور تک‌رقمی نمي‌شد. اعتدال برای هاشمی یعنی آبادانی دنیا و آخرت با هم و عفاف و کفاف در کنار هم. چرا که سخت معتقد است که مردم با شعار زندگی نمي‌کنند!
آقای هاشمی در ادامه از راه باز کردن گره‌ها مي‌گوید. از اصلاح سیاست خارجی که در این سالها برخی سوءتدبیرها و ساده‌انگاری‌ها تبدیلش کرد به میدان باج‌دهی اقتصادی به دیگر کشورها. به قول آقای هاشمی چینی‌ها و روس‌ها تا به حال این‌قدر از ما سود یک‌طرفه نبرده بودند. این معادله ناصوابی بود که باید بر هم مي‌خورد. شعار و مسافرتش شده بود سهم مسئولان. سودهای کلانش هم سهم طرف‌های خارجی و ضررش نصیب مردم. نوک پیکان" نه مردم" در این انتخابات متوجه همین موضوع بود. آقای هاشمی آدرس کلید تمام قفل‌ها را از سیاست خارجی مي‌دانند.
آقای هاشمی در بخش پایانی سخنانش تذکر بسیار بجایی مي‌دهند که "مردم و جوانان نگذارند رسوب متحجران دوباره دامن انقلاب را بگیرد". پرچمدار اعتدال به خوبی تشخیص داده که نباید فضای پیروزی انتخابات موجب غفلت از گردنۀ اُحُد اعتدال شود. باید دامنه روشنگری‌ها پابرجا بماند. راه جریان انحرافی که با رأی مردم بسته شد، ولی نخ و ماسوره زادگاه جریان انحرافی در کارگاه دگم‌اندیشی متحجران برجاست. اگر چه انقلاب امروز از دست تفکر خوارج و تحجر خارج شده ، ولی باید هوشیار بود که دوباره زخم دین‌فروشی بر سینه انقلاب ننشیند. شاید وقت آن باشد تا کهنه مبارز انقلاب آستین همتی دوباره بالا زده و "شرح اعتدالی" واگویه کنند تا نه تنها انقلابی‌گری را هم از تفکر تحجر باز ستاند، بلکه نقشه راهی آزموده شده را نیز برای آیندۀ "گفتمان اعتدال انقلاب اسلامی" به یادگار بگذارند.

 

 

طرفدار هاشمی بازدید : 7 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

یکی از مواردی که حضرت علی شکوه می‌کند، می‌فرماید: «الدهر انزلنی، ثّم انزلنی حتی قیل علی و معاویه» یعنی «دهر آن قدر مرا پایین آورد که باید با معاویه مقایسه شوم من زمانی با کسانی مقایسه می‌شدم که در تاریخ اسلام افتخارات فراوانی داشتند»

- آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتاری پیرامون شبهای قدر و شهادت مولای متقیان علی (ع) با بیان اینکه "متحجران و خشکه مقدس ها مدل امروزی خوارج کوفه اند" ،تاکید کرد : پیامبر اکرم(ص) جامعه منظم مدینه را ساختند و عروج کردند معمولا در چنین شرایط میراث خوار زیادی پیدا می‌شود در همه انقلاب‌ها این‌گونه است و آن وضع برای حضرت علی(ع) پیش آمد که مظلوم شدند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ گزیده روایت متفاوت ایشان از شبهای قدر بدین شرح است :

●  یکی از مواردی که حضرت علی شکوه می‌کند، می‌فرماید: «الدهر انزلنی، ثّم انزلنی حتی قیل علی و معاویه» یعنی «دهر آن قدر مرا پایین آورد که باید با معاویه مقایسه شوم. من زمانی با کسانی مقایسه می‌شدم که در تاریخ اسلام افتخارات فراوانی داشتند و الان با ایشان مقایسه می‌شوم.» داستان  روایات جعلی هم در دوره معاویه خیلی عجیب بود. یعنی یک فن و تکنولوژی شده بود که کسانی اخبار و روایتی را جعل می‌کردند و جا می‌انداختند و جایزه می‌گرفتند که بیشتر در جهت مخالفت با حضرت‌علی(ع) بود.

●  یک وقت انسان می‌جنگد که یا شهید می‌شود یا نمی‌شود. ولی یک موقع می‌بیند معارف و مبانی آسیب می‌بیند، کسی مثل حضرت علی(ع) در این مسایل خیلی مشکل دارد.

●  حضرت علی(ع) گفتند: «فزت برب الکعبه» اما فضای پشت سر ایشان اندوهبار است. بعد از شهادت کوفه و خانه ایشان آن نور مقدس را ندارند. تأثر بیشتر این است که به خاطر نگرانی از تحرکات دشمنان، قبر ایشان هم معلوم نبود. در جایی دفن شده بود که کسی نداند. با این کار می‌فهمیم که چه شرایطی در آن فضا حاکم است. کسانی که تحت حمایت و در سایه حضرت علی(ع) بودند، تازه می‌فهمند که چه اتفاق مهمی با این شهادت افتاده است. فکر می‌کنم جزو تلخ‌ترین ایامی است که کوفه در آن زمان به خود دید. وضع خانه حضرت علی(ع) از وضع کوفه شدیدتر بود. چون شرایط سختی برای شیفتگان علی(ع) پیش آمده بود. از این نظر باید جزو تلخ‌ترین شب‌های تاریخ باشد. ولی اگر آن شب برای شیعیان شب قدر بود، مشغول راز و نیاز با خدا بودند و دلشان را با دعا گرم می‌کردند.  

● قضا و قدر طولانی‌ترین بحث مشاجرات دنیای اسلام است. از زمان پیامبر(ص) تا الان اهل کلام و دیگران درگیر هستند و نظرات هم مختلف است. شیعه نظر مشخص‌تری دارد و امر بین امرین می‌گوید. یعنی هرچه را که حساب کنید، انسان سهمی در تحقق آن دارد و سهمی را هم خداوند ایفا می‌کند. مثال روشنی می‌زنم که در قرآن در سوره واقعه هم هست. باغ را در نظر بگیرید. باغبان، زمین را شخم می‌زند، بذر می‌پاشد، آبیاری می‌کند، هرس می‌کند و برداشت می‌کند که باغ محصول و نتیجه زحمات باغبان است. ولی این در شرایطی حاصل می‌شود که خداوند خاصیتی را در نور، ظلمت، زمین، هوا، آب، حرارت، برودت، بذر و قانون حاکم بر کشت و کار قرار می‌دهد. اگر هرکدام عمل نکنند، به جایی نمی‌رسد. بنابراین اختیار ما در کارهایی که به ما مربوط می‌شود، مؤثر است و قرآن می‌فرماید: «لیس للانسان الّا ما سعی» یعنی «ما نتیجه زحمات خود را می‌گیریم» بقیه لطف خداست، یعنی سرمایه‌ای است که خداوند در اختیار ما گذاشته است. اختیار ما سلب نیست. مثلاً می‌توانید نماز بخوانید یا نخوانید. می‌توانید کار زشتی را انجام دهید یا ندهید. هر تصمیمی را خود انسان می‌گیرد. خداوند زمینه را فراهم کرد و مسبب الاسباب است. خودمان سبب‌ها را فراهم می‌کنیم و خداوند قدرت سبب را به ما داده است.

●   ما بیشتر روایات خود را از ائمه(ع) می‌گیریم که از پیامبر(ص) گرفتند. اهل سنت هم از صحابه می‌گیرند که صحابه هم از پیامبر(ص) گرفتند. در زمان خودتان هم اگر در جلسه‌ای نباشید و کسانی بخواهند از مباحث جلسه برای شما نقل کنند، می‌بینید اقوال مختلف است. حتی در زمانی که ثبت و ضبط می‌شود و صدا و تصویر موجود است. تا چه برسد به زمانی که همه سخنان شفاهی بود و سینه به سینه منتقل می‌شد. در زمان پیامبر(ص) حرفهایی از این‌گونه را نمی‌نوشتند و حتی عمر و دیگر خلفا مدتی نهی کردند که کسی بنویسد. در صدر اسلام مقطعی داریم که چیزی نوشته نمی‌شد و سینه به سینه منتقل می‌شد. البته قرآن مستثناست. چون پیامبر(ص) کاتب وحی داشتند و خودشان و برخی از صحابه حفظ می‌کردند. این کار با قرآن شد و با روایات نشد. خیلی دلیل هست که این اختلافات بین ما طبیعی باشد. به خصوص منبع خبر برای کسانی که تفکرات مختلف و به کسانی عقیده داشتند، مهم بود. این اختلافات جریانی که الان می‌بینید، آن موقع هم بود و از افراد مختلف نقل می‌کردند. به همین دلیل دوگونه و حتی چندگونه روایات داریم. منتهی ما در علوم روایت، درایت و... خودمان که در حوزه‌ها تحصیل می‌کنیم، ملاک‌ها و راه‌هایی داریم که روایات صحیح و صحیح‌تر را انتخاب کنیم.

●یک تصور این است که خداوند چیزی را برای ما تقدیر می‌کندو آن برای ما پیش می‌آید. عیبی ندارد و در مواردی این گونه است. اما می‌توان معنایی درست کرد که با الفاظ و مبانی ما و هم با اختیار انسان همخوانی داشته باشد و همه جوانب را ببیند و آن، این است که به خاطر شرایطی که از لحاظ روحی، زمانی و مکانی برای ما فراهم می‌شود، آن شب خود را اصلاح می‌کنیم و تبدیل به انسانی می‌شویم که خالی از عیب و با اراده و نشاط جدید برای سال آینده وارد صحنه می‌شود. پس تقدیر و برنامه‌ریزی می‌شود، ولی در وجود خودمان است. یعنی نرم‌افزاری در وجود خودمان خلق می‌کنیم که در طول یکسال در زندگی ما کار می‌کند و اثر دارد. اگر با این تفسیر به شب قدر نگاه کنیم، شخصیت‌هایی مثل حضرت علی(ع) مصادیق بزرگ می‌شوند. چون ما تحت تأثیر ارشادات حضرت علی(ع) و انفاس قدسیة ایشان در زمانی که حضور داشتند و انسانها را تربیت می‌کردند، به سراغ شب قدر می‌رویم. یعنی ایشان در طول عمر خود کاری با انسانها می‌کردند که شب قدر می‌کند. همان کاری که از قرآن و جاهای دیگر انتظار داریم، حضرت علی(ع) برای پیروانشان خلق و انسانها را تربیت می‌کردند. بنابراین می‌توانیم در کانون مسئله قدر، تقدیر و سرنوشت، رهبری مثل علی‌ابن ابیطالب(ع) را مجسّم کنیم که در پیرامون او انسان‌های صالح خلق می‌شوند و وقتی خودشان نیستند، از انوار ایشان در روایات و نهج‌البلاغه(ع) و تربیت و بعدها از طریق شاگردانشان به تدریج به ما می‌رسد، در زندگی انتخاب می‌کنیم و الگو قرار می‌دهیم که برای زندگی انسانها تقدیر کننده و سرنوشت‌ساز است. اصولاً این روایات به ما شکل می‌دهد. در قرآن آمده است: «کل یعمل علی شاکله» عمل همه انسانها با شکلی که خودشان یا رهبران و معلمانشان برایشان درست کردند، تطبیق می‌کند. اگر این را معنا کنیم، حضرت علی(ع) یکی از کانونهای قدرساز است.

● از دید ما مسئله این‌گونه است که پیامبر اکرم(ص) جامعه منظم مدینه را ساختند و عروج کردند و امت اسلامی یک جامعه منظم را با اصول مرتب در شرایط مناسب تحویل گرفتند. در چنین شرایط میراث خوار زیادی پیدا می‌شود. در همه انقلاب‌ها این‌گونه است. آن وضع برای حضرت علی(ع) پیش آمد که مظلوم شدند. کاری را ایشان می‌بایست ادامه دهند، دیگران خواستند ادامه دهند و ایشان را منزوی کردند. فکر می‌کنم چند سالی که منزوی بودند، از لحاظ شخصی برایشان راحت‌تر بود. یعنی تا موقعی که مسؤولیت پذیرفت. موقعی سراغ حضرت‌علی(ع) رفتند که به بن‌بست رسیدند. یعنی شرایط به‌گونه‌ای شد که مردم مصر، مکه، مدینه و جاهای دیگر بر خلیفه وقت شوریدند و آن شرایط برای آن خلیفه پیش آمد و به در‌ خانه حضرت علی(ع) آمدند. ایشان اگرچه محق بودند، ولی می‌دیدند که چه اتفاقاتی می‌افتد! با شرایطی که درست شده بود و سالها از مبدا وحی فاصله گرفته بودند، ایشان می‌بایست از نو شروع می‌کردند. لذا یکی از اولین خطبه‌ها که فکر می‌ک‌نم خطبه شانزدهم باشد، تعبیری دارد و می‌فرماید: «قدعادت کهیئتها یوم بعث الله نبیّکم» بار دیگر همانند روزگاری که خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شده‌اید.

● همه مشکلاتی که پیامبر(ص) تحمل کرد و جامعه را آنگونه تحویل داد. یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه این‌گونه شروع می‌شود. ایشان با آن همه مشکلاتی که در اداره حکومت بود، شروع کرد. رقبای فراوانی خلق شده بود. از پیش معین شده و پیامبر(ص) به ایشان گفته بود و خود ایشان هم می‌دانستند که سه گروه قاسطین، ناکثین و مارقین علاوه بر مشکلات فراوان داخلی در مقابل ایشان صف‌بندی خواهند کرد. این گروهها سه جنگ بزرگ را بر ایشان تحمیل کردند که حقیقتاً دوره سختی برای علی‌ابن ابیطالب(ع) بود. ایشان می‌خواست هم دوباره الگویی از جامعه اسلامی ارائه دهد و هم می‌بایست جنگ‌های داخلی کند. جنگ‌های خارجی برای حضرت علی(ع) مشکل نبود. ولی وقتی مسلمانان در مقابل هم قرار بگیرند، بسیار سخت است که می‌توان از کلمات ایشان فهمید. فکر می‌کنم مظلومانه‌ترین قطعه زندگی علی‌ابن ابیطالب(ع) از مکه تا مدینه همین دوره‌ای بود که در کوفه به صورت ظاهر خلیفه و حاکم بودند و این مسایل پیش می‌آمد. بعضی‌ها تفسیر می‌کنند که عبارت «فزت برب الکعبه» به معنای راحتی است. یعنی راحت شدم. شاید معنایش همین باشد.

 

 

 


طرفدار هاشمی بازدید : 5 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

شخصی:

پدرم: حاج میرزا علی هاشمی بهرمانی و مادرم: ماه بی‌بی (صفریان). نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ما، با آن که سید نیستم، به این دلیل انتخاب شده است که نام جد پدری ما حاج هاشم بوده است؛ او در سر تا سر منطقه املاک و امکانات زیادی داشته است.
پدرم کمی از تحصیلات علوم حوزوی بهره‌مند بود، تا آنجا که به یاد دارم، در روستا زندگی می‌کرد، که دلیل آن تا حدودی فشارهایی بود که در دوره پهلوی متوجه متدینین بود. ایشان عمیقاً مورد اعتماد مردم بودند و نوعی مرجعیت در امور اجتماعی و مذهبی داشتند. از اخلاقیات جالب ایشان این بود که معمولاً در زمان رسیدن هر محصولی، وقتی که به باغ و یا مزرعه می‌رفتند، تعداد زیادی از نیازمندان روستا را می‌پذیرفتند و به هر یک از آنها چیزی می‌دادند و این وضع در همه فصول سال ادامه داشت .
اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق – از جلگه‌های رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است.

مادرم علاوه بر خانه‌داری در امور زندگانی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند بی‌سواد بود، اما اطلاعات خوبی از خواص گیاهان دارویی داشت. اطلاعات و تجربیات او برای اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود؛ چنان‌که هنوز هم گاهی از همان تجربه‌ها استفاده می‌کنیم . خانواده ما ترکیبی از پنج برادر و چهار خواهر است، سطح زندگی‌مان با توجه به وضع آن روستا بد نبود. تاریخ تولد شناسنامه‌ای من 1313 است. من در سن پنج سالگی به همراه برادرم حاج قاسم که دو سال از من بزرگ‌تر بود، تحصیل را شروع کردم. آنچه در مکتب‌خانه به ما می‌آموختند، همان کتاب‌های مدرسه رسمی بود به اضافه قرآن و چیزهایی مثل گلستان، نصاب و ... . از هفت سالگی علاوه بر مکتب از معلومات پدر نیز استفاده کردم. رفته رفته مکتب‌خانه نمی‌توانست جوابگوی نیاز ما باشد. چهارده ساله بودم که به پیشنهاد پسر عمویم، محمد، تصمیم گرفتیم که همراه کاروان جهت تحصیل علوم دینی به قم سفر کنیم.

در حوزه علمیه قم دروس مختلف را در محضر استادانی بزرگوار چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی (ره )، داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حایری یزدی، نجفی مرعشی، علامه طباطبائی، زاهدی و منتظری آموختم.

 

 

خانواده:

در سال 1337 در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ دختر حجت‌الاسلام آسید محمد صادق مرعشی که اسناد رسمی داشتند و از تحصیلات حوزوی بهره‌مند بودند. همسرم از خانواده‌ای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت ا... سید کاظم طباطبائی یزدی صاحب کتاب عروة الوثقی که جایگاه معتبری در همه حوزه‌ها دارد. ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب: (فاطمه، محسن، فائزه، مهدی، یاسر) هستند. دخترانم با پسران آقای لاهوتی که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان – زندان اوین که در آنجا هم زندان بودیم – گذاشته شد.

خانواده من وارد سیاست نشدند. دخترانم یکی وارد کار ورزش و دیگری وارد بنیاد بیماران خاص شدند. پسرانم، محسن که در اروپا جزو انجمن اسلامی بود که زمینه سیاسی داشت. به ایران آمد، مشغول کار در موشک‌سازی شد. رشته‌اش مربوط به بدنه موشک‌سازی بود و به همین خاطر تحصیلش را نیمه‌کاره رها کرد و آمد. چون به او نیاز داشتیم. کارش مخفی بود و بعد به بازرسی رئیس جمهوری آمد که آنهم کاری مخفی بود. کسی را می‌خواستیم که از اطلاعات سوء استفاده نکند. بعد به مترو رفت که الان هم هست. مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او دنبال سکوسازی و لوله‌های کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به پارس جنوبی و عسلویه رسید و الان به CNG رفت که برای صرفه‌جویی و محیط‌زیست خوب است. یاسر هم با آقای فروزش وزیر سابق جهاد سازندگی درباره خود کفایی پنیر کار می‌کرد. آن موقع مشکل ما در کشور این بود که کسی دنبال صنایع تبدیلی نمی‌رفت. دامداران مشکل داشتند و پنیر هم وارداتی بود. مشاور وزیر بود، ولی این سمت برای راه‌اندازی کارش بود. الان هم در دفتر من در مرکز تحقیقات است. پس بچه‌های ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی بی‌رودربایستی برخورد می‌کنند. مخفی‌کاری و ریاکاری نمی‌کنند و هر چه هستند، نشان می‌دهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت می‌کنند. این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند. البته یک بحث اساسی دارم که می‌توانستم جلویشان را بگیرم که معلم شوید و یا درس بخوانید و اینکه پسر رئیس‌جمهور هستید، برایتان بس است. اگر این تفکر عام شود، بچه‌های شخصیت‌ها نمی‌توانند کار کنند که نوعاً دلسوز هستند. فرهنگ درستی نیست. البته شاید بعضی‌ها سوء استفاده کنند. شاید بعضی‌ها راضی باشند که بچه‌هایشان هیچ کاری نکنند و نانی بخورند و بگردند. چرا باید این گونه باشند؟ حداقل باید مثل مردم عادی کار کنند. جرمشان این است که پدرشان مسئولیت بالایی دارد. هر مدیری در سطح خود می‌تواند این مشکل را داشته باشد. آن طرفش هم سخت است. دستشان به خاطر قدرت باز باشد و سوء استفاده کنند، که نقطه فسادانگیزی است. خودم مواظبت می‌کردم که آلوده نشوند. ضمن اینکه نمی‌خواستم جلویشان را بگیرم که برای مملکت کار نکنند. دلم برای مملکت می‌سوزد و هر کسی که کار می‌کند، خوشم می‌آید. مثلاً در ورزش بانوان شاید کسی جز فائزه من نمی‌توانست این طلسم را بشکند. همین بنیاد بیماری‌های خاص ده پانزده سال است دارد کار می‌کند، ولی هنوز در کشور فاجعه است. بیماری‌های بد هموفیلی، تالاسمی، سرطان و کلیوی متولی مشخص نداشتند.

در خانواده ما هیچ چیز تحمیلی نیست. در مورد خود من هم نبود. همیشه با انتخاب و آزادی کار کردیم. گاهی پدرم سخت‌گیری‌هایی می‌کرد. ما سخت‌گیری نمی‌کنیم که بچه‌ها چه شغلی انتخاب می‌کنند. البته تا حدی که کار بدی نکنند و مباح و عادی باشد. از دور مواظبم که مسایل دینی و عقاید و اعمال عبادی را رها نکنند. مثلاً به گونه‌ای ترتیب می‌دهم که صبح‌ها برای نماز بیدار شوند. اما سعی می‌کنم خودشان انتخاب کنند. احتیاجی به اوقات‌تلخی نداریم که فضای عاطفی خانواده را بهم بزنیم. می‌دانند که اگر خلافی از آنها ببینم، نمی‌گذرم. اینکه چگونه جبران کنند، بستگی به شرایط من دارد. لذا مجموعه‌ای داریم که هم مواظبت مرئی و غیرمرئی در آن هست و هم آزاد می‌شوند و هر کاری که می‌خواهند – ولو با سلیقه من نسازد – دنبال می‌کنند. مثلاً دلم می‌خواست یکی از بچه‌هایم طلبه شود. اما آنها انتخاب نکردند و من هم نگفتم حتماً بروید طلبه شوید‌. معمولاً روحانیون معروف یکی از بچه‌هایشان را طلبه می‌کنند تا وارث آنها در آن بخش باشند. من به خودشان واگذار کردم .

 

 

ابعاد علمی و سیاسی:

 آیت ا... هاشمی رفسنجانی از عنفوان جوانی در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت، و به درجه اجتهاد نائل گردید. ایشان از سال 1337 تا دوران پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در تمامی صحنه‌های مبارزاتی حضوری چشم‌گیر داشت، چنانکه دستگیری‌های مکرر در 7 دوره متناوب از سالهای 1337 تا 1357 در مجموع چهارسال و پنج ماه نتوانست در عزم ایشان بر تداوم نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) خللی ایجاد نماید. در اینجا به برخی از زمینه‌های متنوع فعالیت‌های ایشان در قبل از انقلاب اشاره می‌شود:

 

  • ایراد سخنرانی‌های متعدد در مجامع مختلف بر ضد نظام ستم شاهی
  • تاسیس مکتب تشیع
  • ترجمه سرگذشت فلسطین
  • تألیف امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار
  • تالیف تفسیر راهنما
  • نشر مقالات گوناگون

آیت ا... هاشمی رفسنجانی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای مؤثر و برجسته شورای انقلاب بوده و سپس فعالیت‌های خود را در عرصه‌های گوناگون پی‌گیری کرده‌اند، از جمله:

  • از اعضای حزب جمهوری
  • سرپرست وزارت کشور
  • ریاست مجلس شورای اسلامی
  • امام جمعه موقت تهران
  • جانشین فرماندهی کل قوا
  • نیابت ریاست مجلس خبرگان
  • ریاست جمهوری
  • ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی
  • ریاست شورای عالی امنیت ملی
  • ریاست مجلس خبرگان رهبری 

ایشان هم اکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارند. آیت ا... هاشمی رفسنجانی پس از انقالب اسلامی عناوین افتخاری متعددی از مجامع علمی مختلف دنیاکسب کردند و دانشگاه تهران نیز عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را به ایشان اهدا کرده است. و هنوز نقطه امید و اتکای مردم و مسئولان جامعه در بحران‌های داخلی و خارجی است.>

طرفدار هاشمی بازدید : 7 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

او نماز‌هایی جنجال‌برانگیزتر از نماز 26 تیر سال 88 را هم در کارنامه‌اش دارد خطبه دوم نمازجمعه روز هشتم خرداد 61 جزو اولین نمازهایی بود که به امامت او اقامه و جنجال‌برانگیز شد. هاشمی در خلال خطبه‌های آن نماز از مردم‌ خواست‌ که‌ مرگ‌ بر بازرگان‌ و مرگ بر بی‌حجاب‌ را از شعارها حذف‌ کنند

سولماز ایکدر* -  چهار سال از آخرین باری که مردم تهران به امامت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نمازجمعه را اقامه کردند، می‌گذرد. 26 تیر سال 88 هاشمی به عنوان یکی از ائمه جمعه موقت تهران، پس از وقایع بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم برای آخرین بار با مردم تهران سخن گفت. بعد از آن دیگر هیچ جمعه‌ای نمازگزاران تهرانی نتوانستند پای سخنرانی‌های او به عنوان امام بنشینند و نماز را به امامت او بخوانند.

اما آخرین نماز آیت‌الله چنان در خاطر مردم باقیمانده است که بعد از گذشت چهار سال هنوز مردم تهران منتظر بازگشت او هستند. هرچند سخنان هاشمی در آخرین نمازجمعه او باعث شد برای چهار سال از تریبون نمازجمعه فاصله بگیرد، اما او نماز‌هایی جنجال‌برانگیزتر از نماز 26 تیر سال 88 را هم در کارنامه‌اش دارد. خطبه دوم نمازجمعه روز هشتم خرداد 61 جزو اولین نمازهایی بود که به امامت او اقامه و جنجال‌برانگیز شد. هاشمی در خلال خطبه‌های آن نماز از مردم‌ خواست‌ که‌ مرگ‌ بر بنی‌صدر، مرگ بر بازرگان‌ و مرگ بر بی‌حجاب‌ را از شعارها حذف‌ کنند. پس از آن بارها و بارها مواضع هاشمی‌رفسنجانی به عنوان امام‌جمعه تهران مورد نقد قرار گرفت؛ مواضعش درباره رابطه ایران با آمریکا یا عربستان، ازدواج موقت و حتی لزوم ساخت مترو در تهران. اما آخرین نماز آیت‌الله آن‌چنان واکنش برانگیخت که باعث خداحافظی چهارساله او با نمازگزاران تهرانی شد. هاشمی‌رفسنجانی پس از واقعه سوءقصد به مقام معظم رهبری از سوی امام به عنوان امام‌جمعه تهران برگزیده شد و دیگر امام‌جمعه‌های‌ موقت‌ تهران را نیز با اجازه‌ امام‌خمینی انتخاب کرد. پس از آن برای بیش از 30سال امام‌جمعه موقت تهران بود و ‌هرگز تریبون نمازجمعه را ترک نکرد؛ روزهایی که شخصیت‌های سیاسی گاه و بی‌گاه ترور می‌شدند، روزهای جنگ و بمباران، پس از آن‌که به عنوان رییس‌جمهوری ایران انتخاب شد و زمانی که عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی شد، اما هرگز عنوان «امامت موقت نمازگزاران تهران» را کنار نگذاشت. هاشمی جدا از هر پست و عنوانی، برای انقلاب اسلامی «هاشمی» بود. به همین دلیل خطبه‌های نمازجمعه‌اش با دیگر امامان جمعه تفاوت‌های زیادی داشت. جسارت هاشمی در به زبان آوردن آنچه دیگران نمی‌توانستند بگویند، تجربه، توانایی تحلیل او، «نمازهای جمعه هاشمی» را در یک کلام «خاص» می‌کرد. به همین دلیل اولین نمازجمعه او پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم برای کسانی که نماز‌های دهه اول و دوم انقلاب را فراموش کرده بودند، عجیب بود؛ اما خطبه‌های او در آن نماز از نظر کسانی که می‌شناختندش و نمازهای دیگر او را به خاطر داشتند، برهم زننده رسم و رسوم نمازهای هاشمی نبود. اکبر هاشمی‌رفسنجانی در آخرین حضورش در نمازجمعه اعلام کرد که باید اعتماد مردم به جمهوری‌اسلامی احیا و از زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر دلجویی شود. او گفت که انتخابات خوب شروع شد و همه‌چیز آماده یک افتخار بزرگ برای کشور ایران بود، اما این‌طور نشد.
هاشمی‌رفسنجانی در ادامه به طرح پیشنهادهایی پرداخت و تاکید کرد که این پیشنهادها را با جمعی از اعضای خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام که معتمد هستند در میان گذاشته ‌است و ابراز امیدواری کرد که این پیشنهادها به کار بسته شود. در این نمازجمعه اشخاصی چون، امامی‌کاشانی، علی‌اکبر ناطق‌نوری، حسن روحانی، عبدالله نوری، مجید انصاری، یاسر خمینی، میرمحمدی، محمدرضا باهنر، محسن رضایی، سعید مرتضوی و علی رازینی نیز حضور داشتند. خطبه‌های این نماز چنان واکنش برانگیخت که به صورت غیررسمی، نام هاشمی‌رفسنجانی از میان نام ائمه جمعه موقت تهران خارج شد. اما پس از گذشت چهار سال، پیروزی مشی اعتدال در انتخابات ریاست‌جمهوری امید بازگشت امام‌جمعه‌ای را در دل مردم ایجاد کرده است که گفته بود: «به امید مردم خیانت نمی‌کنم.» فهرست نام کسانی که امروز خواستار بازگشت آیت‌الله به نمازجمعه هستند هر روز بلند‌تر از دیروز می‌شود.
آیت‌الله موسوی‌تبریزی، محمد‌تقی فاضل‌میبدی، آیت‌الله واعظ‌ موسوی، سیدرضا کرمی، مجید انصاری و... از هاشمی‌رفسنجانی می‌خواهند که به نمازجمعه تهران بازگردد. اما مهم‌تر از همه کسانی که از او برای بازگشت به نمازجمعه به صورت رسمی دعوت کردند، مردم هستند که منتظر جای گرفتن او پشت تریبون نمازجمعه هستند. هاشمی در آخرین بخش از آخرین خطبه نمازجمعه‌اش مردم را دعا کرد: «این یکپارچگی را اگر ان‌شاالله بتوانیم فراهم کنیم من امیدوارم این خطبه نمازجمعه شروع یک تحولی در آینده باشد و بتوانیم از این مشکلی که می‌شود اسم بحران روی آن گذاشت متاسفانه، به‌خوبی عبور کنیم و دوباره شاهد همدلی، همرزمی، همراهی و رقابت سالم باشیم و هرکسی را که مردم خواستند همان‌طور باشد.» حال که این دعا با انتخاب رییس‌جمهوری معتدل برآورده شده، مردم می‌توانند منتظر بازگشت امام‌جمعه معتدلشان به نمازهای جمعه نیز باشند.

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام...........بهتره دیگه اینقدر افراطی برخورد نکنیم...........بسمون نبود این 8سال؟؟؟چقدر به افراد به راحتی تهمت زده شد...چقدر افراد بزرگ و سرمایه های کشور رو انداختن گوشه........چقدر به مردم و بزرگان مملکتون ظلم شد........بس نیست؟؟.........بهتره هوشیار تر عمل کنیم........منطقی باشیم. هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.امام خمینی(ره)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون راجع به وبلاگ من چیه؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 450